آنها در تلاش بودند تا مدارکی را ارائه کنند که پاسخی باشد بر نامه نگرانکننده 109 استاد دانشگاه مبنیبر «نامناسب بودن وضعیت علمی کشور» ؛
نامهای که متأسفانه بیشاز اینکه مورد توجه رسانههای داخلی قرار بگیرد، تبدیل به سوژه رادیوهای بیگانه شد. این بیشتر از هرچیز نشاندهنده مظلومیت علم و سیاستگذاری علمی است؛
تا جایی که حتی منتقدان دولت هم تمایل چندانی برای استفاده تبلیغاتی از این قضیه نداشتند. اما دقت در مفاد حرفهای سیاستگذاران علمی کشور، نشان از وضعیت نه چندان مناسب رشد علم در ایران دارد.
ما چگونه ما شدیم
« این بیانیه، هشداری است به مسئولان در مورد گسترش سطحی نگری و نگاه غیرنظاممند و اتخاذ روشهای تبلیغاتی در ارائه آمار و اطلاعات علمی و تمرکز گرایی از طریق ندیدهگرفتن ضرورتهایی چون ارتقای کیفیت آموزشی و پژوهشی، افزایش مشارکت دانشگاهیان،تقویت ارزشهای حرفهای و علمی...».
نخستین واکنش به این نامه، از مهدی زاهدی، وزیر علوم بود. او در آخرینروزهای مهرماه در سومین جشنواره ملی دانشگاه علمی-کاربردی، گفت: «مواردی که به آن اعتراض شدهاست، در زمان مسئولیت این افراد (امضاکنندگان نامه) بهاجرا در میآمده است».
البته زاهدی نامی از این افراد نبرد ولی احتمالا منظور او مصطفی معین وزیر اسبق علوم بودهاست.
زاهدی نگفت که کدامیک از موارد سهگانه این نامه (تضعیف بنیانهای برنامهای، دگرگونسازی کارکرد دانشگاه و کاهش مشارکت استادان و دانشجویان) در زمان مصطفی معین بهاجرا در میآمده است.
البته زاهدی اصل قضیه را هم زیر سؤال برد و افزود: «مقالات ISI که از شاخصهای تولید علم است، درسال 83 حدود 3هزار و 800 بودهاست.
این رقم، طی 2سال گذشته به 9هزار و 61 مقاله رسیده و امسال هم به 13هزار مقاله میرسد که نشاندهنده رشد علم در کشور است.»
اما در این نقل قول، 2 نکته مطرح است:1. دکتر زاهدی، استاد رشته ریاضی دانشگاه باهنر کرمان، بهتر از هرکسی میداند که یک مقاله متوسط علمی، حاصل حداقل 2 تا 3 سال کار، حدود 5 تا 6 ماه جمعآوری و تدوین و ارسال برای ژورنال و 5 تا 6 ماه هم انتظار برای تایید گروه داوری آن ژورنال است.
بهاینترتیب، برای انتشار یک کار علمی متوسط، به شرط اینکه در دور اول داوری تایید شود، حداقل 3 تا 4 سال کار لازم است.
پس نمیتوان 5/2برابرشدن تعداد مستندات علمی در کشور در دو، سه سال گذشته را تنها به حساب امروزیها گذاشت. البته هستند مقالات ایرانی که یکشبه و با یک کپی و پیستکردن منتشر میشوند که در بحث تقلبهای علمی، در آینده نزدیک به آن خواهیم پرداخت.
2. حاصل تلاش چندساله گروه دانش روزنامه همشهری، برای پیداکردن نهادی جهانی که مستندات ISI برای آنها تنها معیار سنجش رشد و پیشرفت علمی یک کشور باشد تاکنون بینتیجه ماندهاست.
گویا تنها نهادی که استدلالش برای نشاندادن توسعه علمی کشور، فقط ISI است؛ معاونت پژوهشی وزارت علوم است.
بر بلندای همت
منصور کبگانیان ، مدتها در تلاش بود تا راهی پیداکند تا دوستانش در دانشگاه، بهخصوص در رشتههای علوم انسانی بتوانند راحتتر ارتقا (مقام علمی) پیدا کنند.
او این روزها با خیال راحت از پلههای سنگی برج وزارت علوم در هرمزان بالا میرود و وارد اتاقش، یعنی معاونت پژوهشی وزارت علوم میشود، از پنجره نگاهی به اتوبان همت و برج میلاد میاندازد و کارش را شروع میکند.
چون با همت او بالاخره جواب پیدا شد!ماجرا از اینجا شروع شد که اکثر مجلات پذیرفتهشده توسط بنیاد ISI، به زبان جهانی علم یعنی انگلیسی هستند اما تعداد زیادی از استادان دانشگاههای ما حتی نمیتوانند مقاله به زبان انگلیسی بنویسند و چون تنها معیار پذیرفتهشده برای سنجش رشد علمی، از دید معاونت پژوهشی وزارت علوم، مستندات ISI است، مقالات فارسی چاپشده در ژورنالهای پژوهشی فارسی، بهحساب تولیدات علمی کشور نمیرود.
بنابراین، هیاتهای ممیزی دانشگاهها هم برای ارتقای درجه استادان، کمتر به این مقالات توجه میکنند.
برای حل این مشکل تنها کافی بود رقیبی فارسی زبان برای ISI ساخته شود: ISC. دکتر کبگانیان، در همایش پایگاه استنادی علوم جهان اسلامی (ISC) گفت: «درصورتی که تولیدات علمی ایران از فیلتر ISC بگذرد، تعداد این مستندات به 20هزار نیز میرسد.»
گویا زاهدی هم که پیشاز این بسیار تلاش کردهبود که اهداف سند چشمانداز 20ساله کشور را در همین 3سال اول محقق کند، از راهاندازی ISC خوشحال بود ؛چون بهاینترتیب آمار مستندات علمی ایران بالاتر میرود و چون بهنظر میرسد که تنها ملاک ایشان برای توسعه علمی، تعداد مستندات است، میتوان با کمی همت، در سال 1387 به هدفمان در سال 1404 برسیم و این یعنی میانبر! زاهدی خوشحالیاش را در دومین کنگره سیستمهای فازی و هوشمند ایران، اینگونه بیان کرد: «در مستندات علمی مقام دوم منطقه به ایران اختصاص یافته... و تا پایان سند چشمانداز، باید به مقام اول منطقه دستیابیم.»
در این حرف دکتر زاهدی هم باز 2 نکته است:
1. کشوری که الان رتبه اول منطقه را دارد، ترکیه است. 90 درصد خاک ترکیه، به همراه پایتختش، در آسیاست، اما ترکیه واقعی را وقتی میبینید که از روی پل تنگه بسفر ردشوید، بهجلوی «علی سامیین» برسید و هیاهوی طرفداران گالاتاسرای، به شما نشان دهد که وارد استانبول، دروازه اروپا شدهاید.
دکتر زاهدی هم برای گذر از این تنگه باید نیمنگاهی به رقم بودجه پژوهشی ترکیه و نسبت آن با تولید ناخالص داخلی این کشور داشتهباشد.
2. اگر بالاخره با استفاده از ISC بتوانیم رقم مستنداتمان را از ترکیه هم بالاتر ببریم، آیا باز هم از نظرعلمی از این کشور پیشافتادهایم؟ میگویند فرض محال، محال نیست.
فرض کنیم که زمانی که ما کشور اول منطقه شدیم، مصر، عربستان، اردن و سوریه، پدرکشتگیهای قدیمی را کنار بگذارند و «مملکهالعربی» واحدی تشکیل بدهند.
آنوقت تعداد مستندات این مملکهالعربی از ایران بیشتر میشود! یعنی طبق این شاخصگذاری وزارت علوم، این مملکةالعربی از ایران دوباره جلو میافتد.
آیا اصلا اینطور شاخصگذاری صحیح است؟
بوی نفت، عطر اسکناس
«طرح تحول راهبردی علم و فناوری در وزارت علوم درحال تهیهشدن است.» منصور کبگانیان با گفتن این حرف در همایش ISC، نظر « مخاطبانش» را به سمت ساکن طبقه چهارم یک آپارتمان 4طبقه در جوار کاخ سعدآباد جلب کرد.
وقتی بشکههای نفت بدبوی مسجد سلیمان در عرض 2سال ارزششان 5برابر شد، سونامی دلارهای سبزرنگ به حسابهای دولت، باعث افزایش چند ده درصدی بودجه کشور شد.
البته بخشی از این بودجه هم باید برای پژوهش علمی صرف میشد. اینگونه بود که شلوار بودجه دوتا شد و به سرش زد که سر عروسش، هوو بیاورد.
بهاینترتیب، صادق واعظزاده، همدانشگاهی رئیسجمهوری در دوره لیسانس در علم و صنعت، صندلیاش را به سعدآباد منتقل کرد تا بر کرسی تازه تاسیس معاونت علم و فناوری رئیسجمهوری تکیه بزند.
بهاینترتیب، تلاشهای منصور کبگانیان برای گنجاندن پاراگرافی در بودجه 1386، به امید اینکه با استفاده از دلارهای نفتی، در سالهای آخر برنامه چهارم توسعه، حداقل بخشی از اهداف این برنامه در رساندن مقدار بودجه پژوهش به رقم 2درصد از تولید ناخالص داخلی، محقق شود، بیشتر از هرکسی بهسود این میهمان پیشبینینشده ساختمان آجرنمای معاونت علمی رئیسجمهوری در سعدآباد شد.
بند 9 تبصره «و» بودجه 1386 شرکتهای دولتی را موظف میکرد که یک تا 4درصد هزینه جاری را صرف پژوهش کنند.
البته کانال تزریق این بودجه هم معاونت علمی رئیسجمهوری شد تا زمزمه اختلاف و موازیکاری در سیاستگذاری علمی کشور بالا بگیرد.
نقلقولهایی از ایندست که از زبان کبگانیان خارج میشود، با تکههایی که واعظزاده پاسخ میدهد، مواجه میشود: «حوزه علمی کشور فاقد نظام نوآوری است و این امر باعث کندی پیشرفت میشود.»
این جمله را صادق واعظزاده در تبریز، وقتی که میهمان شورای پژوهش آذربایجان شرقی بود بیان کرد و البته این رخداد همزمان بود با حضور کبگانیان در همایش ISC.
البته واعظزاده به این هم اکتفا نکرد و در برنامهای که برای اعلام تدوین نهایی نقشه جامع تهیه شدهبود در پاسخ بهاین که طرح تحول راهبردی علم و فناوری در وزارت علوم درحال تهیهشدن است ،گفت: «این روزها بحث تقلب علمی و مدارک جعلی زیاد مطرح می شود اما امیدواریم نقشه علمی بدلی توسط وزارتخانهای مانند علوم در کار نباشد.»
سر رشته تا خیابان فلسطین
با بستن شمشیر از رو توسط واعظزاده، دیگر زمزمه اختلاف بین سیاستگذاران دولتی، تا شورایعالی انقلاب فرهنگی هم رفت.
جایی که هردو نفر، واعظزاده و کبگانیان در صندلیهایی در یک سطح قرار میگیرند.
محمدرضا مخبر، دبیر این شورا که البته میهمان کبگانیان در همایش ISC بود، زبان به انتقاد از این وضع نابهنجار در توزیع بودجه بازکرد و گفت: «متأسفانه مشکل ما در توزیع و اختصاص بودجه و اعتمادنکردن به محقق است... دانشگاهها نباید احساس کنند که مرتب باید خواهشکنند تا اعتبارات تخصیص یابد».
او با بیان اینحرف عملا نشان داد که راهی که یکبار در دهه 1370 طی شد و شرکتها موظفشدند بخشی از بودجهشان را صرف پژوهش کنند که البته با شکست هم مواجه شد، در تجربه دوباره دولت نهم هم با شکست مواجه شدهاست.
اشاره او به بند جدید بودجه بود که کبگانیان به تصویب رساند ولی واعظزاده مامور تقسیم آن بین دستگاهها شد.
درحالی که با گذشت 7ماه از پایان سال 1386، واعظزاده هنوز هیچ بیلانی از وضعیت این پول در 1386 اعلام نکرده، مخبر درباره ابهام در مدیریت علم و فناوری و موازیکاری در کشور گفت: «احتمالا تداخلاتی در این حوزه وجود دارد که باید رفع شود و شورایعالی انقلاب فرهنگی برای رفع مشکل کمک خواهد کرد... معاونت علمی ریاستجمهوری و معاونت پژوهشی وزارت علوم باید درچارچوب وظایف خود عمل کنند و وارد عرصه و حوزه اختیارات دستگاههای دیگر نشوند.»
آسمان تیره ابهام
پس از اعلام چند مورد از تقلبهای علمی و کپیکردن عین مقالات استادان خارجی در ژورنالهای بیارزش توسط استادان ایرانی، این شائبه پیش آمد که آیا آمارهای ISI برای سنجش وضعیت علمی کشور معتبر است؟
این اتفاق زمانی میافتد که تلاش برای راهاندازی ISC میتواند تیشه دیگری برریشه نهال پژوهش علمی در ایران بزند. چون دنبال کردن مقالهای که ترجمه دقیق فارسی یک مقاله انگلیسی باشد بسیار مشکلتر خواهد بود.
به اینترتیب، تلاش برای راهاندازی ISC ، راهجدیدی برای تقلبهای علمی استادانی باز میکند که حتی به نوشتن به زبان انگلیسی هم مسلط نیستند.
بهنظر میرسد که در شرایطی که انقلاب فرهنگی دوم و اخراج و بازنشستگی پیشاز موعد استادان دانشگاههای کشور، مبلغ بسیار ناچیز بودجه پژوهش در مقایسه با هدف برنامه چهارم توسعه، ناکارآمدی سازمان توزیع برای همین بودجه اندک، دستبهدست هم دادهاند که ریشه نهال نوپای پژوهش در کشور را بخشکانند، ISC و باز شدن راه جدیدی برای تقلب هم آخرین تیشهها را به آن میزند تا جامعه علمی ایران، تصور مبهمی از تحقق اهداف سندچشمانداز در سال 1404 داشتهباشند